شاید تعجب نکنید ازینکه بگم من توی این چندسال جز دوسه تا کتاب غیردرسی دیگه کتابی نخوندم .
یکی دوتا رمان بوده که اونم توی اینترنت گرفتم خوندم که یکیش رمان دوستم بوده و یا اون کتاب داستان کوتاه شهدای جنگ تحمیلی تو ایستگاه راه آهن که توجهمو جلب کرد.
حسرت امروز من فقط اون دختری که به هر دلیلی داشت کتاباشو میفروخت و من چون فکر میکردم پول کافی همراهم نیست و حالم هم خوب نبود حتی به کتاباش نگاه نکردم و با دو دست بالاگرفته گفتم نه نمیخام :|
خیلی دوست دارم ی بار دیگه ببینمش و این بار حداقل ازون همه کتابی که همراهشه یکیشو ببینم و بخرم :( کاش این بار که رفتم اون شهر بازم بیاد بهم بگه آقا لطفا به این کتابا یه نگاهی بندازین , قول میدم دیگه بی توجه نباشم :)