جایی برای مرور زندگی

آبشار زیبا و فرهنگ گردشگری

سلامی دوباره .... دیروز یه کلیپ از آبشاری در همین نزدیکی ها دیدم گفتم حیفه شما هم نبینین .wink

ی مختصر توضیحی هم راجبش بخونین از سایت دالاهو دات کام.

 

آبشار گزو واقع در جنگل شگفت‌انگیز و آکنده از اکسیژن لفور، یکی از زیباترین و بلندترین آبشارهای ایران است. آبشار گزو با ارتفاع تقریبی 75 متر در کنار امامزاده‌ای معروف به سه بزرگوار گزو در فاصله‌ی 15 کیلومتری «زیرآب» سوادکوه قرار دارد.

پس از طی ۲۸ کیلومتر جاده خاکی در این جنگل زیبا به امامزاده برادران گزو می رسیم. البته در طول مسیر به دو راهی های زیادی وجود دارد که با تابلوی به طرف امامزاده گزو راه کاملا” مشخص می شود. از امامزاده تا آبشار بمدت نیم ساعت پیاده روی به سمت پایین جنگل با یک شیب نسبتا تند فاصله داریم. بهشت گمشده و چشمه دلاسره نیز در همین منطقه واقع است.

مسیر ارتباطی آن راه روستایی جمشید آباد «زیرآب» و دیگری از جاده‌ی لفور در پشت سد البرز در جاده کارسنگ است. برای دسترسی به آن یک ساعت و نیم پیاده روی سبک نیاز است. وضعیت اسکان بصورت آزاد در دل جنگل می باشد.

 

 

اینم کلیپ heart

 

 

 
 
مدت زمان: 57 ثانیه 

 

یادمه دبیرستان بودیم رفتیم اینجا ... هم کوهنوردی داشت و هم پیاده روی  و هم سنگ نوردی هم درخت نوردی...

دیواره کنار آبشار که باید ازش پایین میرفتیم لیز بود و کارو سخت میکرد...ولی خیلی خوش گذشت :)

ماه قبل از رفیقم شنیدم ک چند عدد گردشگر با ماشین رفتن بالای آبشار که اصلا درکشون نمیکنم .

خواهشا بزارین مث قبل بکر بمونه لطفا.angry

 

۲۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۲:۰۹ موافقین ۲ مخالفین ۰
the_ emperor

نوید تابستانی داغ

سلام 

امروز بعد چند ماه میخوام پست بزارم.این مدت هم بخاطر کنکور بیخیال بلاگ شده بودم هر چند آنلاین بودم :|

امیدوارم هر جا هستین خوش و سلامت باشین :) عیدتونم مبارک

حادثه و بی مسئولیتی معدن گلستان هم تسلیت عرض میکنیم بهتون :(


چه خبر از کنکور؟سلامتی خبر خاصی نیس :دی رشته مارو ک سنجش ترکوند با تغییرات و زمانبندی افتضاحشون...

کلی هم اعتراض کلی هم قول رسیدگی...زمان پاسخگویی به سوالات هم نصف پارسال شده بود :| 

چندین سوال هم از یه کتاب کنکور کپی کرده بودن ک ما اصن اسمش نشنیده بودیم.سوالای مدیریتو هم از ی کتاب دیگه دادن بماند.

از پشت صحنه کنکور هم بگم براتون از بچه هایی ک میرفتن تو توالت و تقلب رد و بدل میکردن اونم رو پول دوهزارتومنی :دی

از پدرمادرایی که بعد یه ربع تا نیم ساعت از شروع کنکور دیدن جمعیت عظیمی عین شکست خورده ها از در ساختمون خارج میشدن 

و از بچه هایی که بعد کنکور سوالاتو با هم چک میکردن ولی ما هنگ بودیم و سریع در رفتیم :))


تا امروزم تو فاز کنکور بودم :| و کز کرده بودم ی گوشه و اخبارو دنبال میکردم.الان ولی یخرده از سرم پریده و میخوام مشغول کارای دیگه بشم.

رفتم آموزشگاه رانندگی ثبت نام کردم این گواهینامه رو بگیرم ک خیلی دیر شده.این پروژه رو هم تکمیل کنم بعلاوه تمرینا برای کلاس ویندوز و ...

+

این هفته بعد کنکور هم هوا اونقدی گرم شده ک نوید تابستون پرحرارتیو میده.


 شهر ما خانه ما :دی

پل سفید


+

اینم فال امروز که بیشترش درست درومده :دی

امروز دوست دارید در خانه بمانید، شاید به دلیل خستگی باشد، شاید هم به خاطر کارهایی که روی سرتان تلنبار شده است، در هر صورت از ارتباط برقرار کردن با دیگران نیز گریزانید و ترجیح می دهید که زمان خود در تنهای بگذرانید. حال زمان خوبی است که آلبوم های قدیمی را ورق بزنید یا نامه های قدیمی را بخوانید. اکنون زاویه دید شما نسبت به سالهای گذشته تغییر کرده و تجربیات بسیاری به دست آورده اید، بنابراین خاطرات گذشته نه تنها شما را دلگیر نخواهند کرد بلکه لبخندی را بر لبان تان نیز خواهند نشاند.



۱۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۰۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
the_ emperor

100

100 روز از افتتاح این واحد وبلاگم گذشت .. اینا همه گذر زمانو نشون میده ها:دی

تازه از ساری برگشتم و کلاس ویندوز دیروزم خوب بود :) صبح برا خرید ی سر رفتم میدون ساعت ک اون ساعت خلوت بود و هوا بسی سرد.

دیروز برای اولین بار رفتم صندلی جلو کنار استاد نشستم.هر چند کامپیوترم به شبکه وصل نمیشد و ناچار استاد فرمودند برو پیش بغل دستیت.این ترم شلوغه کلاس بخاطر آمیختن دو کلاس .همین دو جلسه فهمیدم چیزی از روش های نصب ویندوز نمیدونستم :)) 

حادثه #پلاسکو هم تسلیت.اشکمون دراومد اونروز.جای خالی آتش نشان قهرمان سرجلسه امتحان :(


امتحانامون هم به خوبی و خوشی تموم شد.خداروشکر.همه پاس شد.الان مونده یه پروژه کارشناسی ک اونم به امید خدا انجام میدیم.حالا میشینم برا کنکور میخونم فقط.با اینکه 95 روز مونده ولی قطره امیدی هست برای قبولی.این نیز بگذرد.



۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۴۳ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
the_ emperor

انتظار

سلام بیانیان و غیربیانیان

خب بالاخره امتحانات ترم تموم شد.حالا مونده ی تحقیق و یه پروژه و ی امتحان نتورک.

و همچنان منتظر اعلام نمرات پایانی.امیدوارم کنترل پاس کنه خخ

امروز باید برم یونی کتاب مدرسانو بدم ب صاحابش.انصافا اگه میدادم ب یکی از بچه های خوابگاه ک بهش بده خیلی بهتر بود.

دارم برنامه ی خوانش برای کنکور میریزم .البته هنوز جدول دروس کنکورو نگاهم نکردم.

امتحانای فردا هم به 25 ام موکول شد،که البته من دیگه امتحانی در یونی ندارم .

+

خوانش برای کنکور.

یخرده ورزش،این طبل باید آب شه :دی

پاکسازی هارد لپتاب از فایل های نالازم.

کمی هم یادگیری وب.

+

سه هفتس که نرفتم کلاس نتورک.این 5شنبم که امتحانشه.

باید برای دوره ویندوز هم ثبت  نام کنم.

+

پسردایی بزرگه هم زن گرفت و من هنوز با هم ندیدمشون.خب از همینجا بهشون تبریک میگم :)


جان ماکسول :

اگر کسی استعداد طبیعی داشته باشد بازهم باید برای موفقیت تمرین کند و آماده شود. 

۲۰ دی ۹۵ ، ۱۰:۳۰ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
the_ emperor

پری مثل پریا

مه غلیظی شهرو دربرگرفته و بسی سرد شده دوباره.
صدای اره برقی میاد_دارن درختای کنار رودخونه رو قط میکنن :|
فرجه ها شروع شده.ولی باز هفته بعد میریم کلاسا.
اتفاق عجیبی هم افتاد جابجایی اسمم تو لیست آزمایشگاه_
استادمون نمره بقیه رو وارد کرد ولی واس من ن_
متوجه گشتم توی سیستم گلستان اسمم تو لیست استاد دیگریست_
خداروشکر براش ایمیل زدم و گفت مشکلی نیست.

+
دیروز رفتم شعبه دوم آینده و لپتابمو صحیح و سالم_البته جز بلندگو_گرفتم.
الانم دارم پست تولد رادیوبلاگیها رو گوش میدم :دی
تو راه برگشت دیدیم ی نیسان پشتک زده ی ترافیک سنگین درست شده پشتش.نیسانی پرتقال فروش :|
بعدشم سوار قطار شدم و برگشتم شهرمون :) البته جا نشستن نبود و سه چهارم راهو ایستادیم :|
 این سبب شد تا برادر رفیق سابقمو ببینم و عکس خواهرزادش که از قضا نتیجه ی عموم میشه رو بگیرم ازش :)
با اینکه خونشون اصلا دور نیس ولی جز عیدا و بعضی مناسبتا زیاد نمیبینمشون.
 ایشالا دفعه بعد لپ پریا را خواهم کشید :دی

عکسش رو در ادامه مطلب مشاهده بفرمایید :)

ادامه مطلب...
۲۵ آذر ۹۵ ، ۰۹:۳۲ ۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
the_ emperor

Failure laptop

هفته قبل ی شب دیدم لپتابم یهو خاموش شد و دیگه هم روشن نشد،بسی غم انگین گشتم.البته بعد این همه سال باید میدونستم اینجور میشه D:
فردای همون روز،ادرس ی تعمیرگاه خوب از دوستم گرفتم ک ببرمش اونجا.حسابی هم بارون میبارید و منم در پی آدرس این آقای بابایی.
آخرشم پیداش نکردم و مجبوراُ رفتم به ی پاساژ موبایل و دادمش به ی تعمیرکار دیگه !!!! فردا باید تماس بگیرم باهاش،ببینم کارش به کجا کشید.
این خرابی هم باعث شد تا بگم ی دستی به سرش بکشن و خرابیای دیگشو درست کنن_و من الان از سایت دانشگاه این مطلبو مینویسم.
دوهفته ی دیگه امتحانات ترم شروع میشه و فقط ی درس هست ک فکر کنم خیلی اذیت کنه-کنترل خطی.
امروز استاد کنترل میگه شما به عنوان یه مهندس کنترل باید اینطور فکر کنین و تحلیل کنین...گفتم استاد من ک کنترل نیستم گناه دارم پاسم کن :))
الان باید گزارش کار شبکه_همت رو مینوشتم ک فک کنم وقت نشه و مجبورم فردا باز بیام تکمیلش کنم.
چرا اصن وقت نمیکنم برا کنکور بخونم !!! :|
+
آش دسپخت خواهر_سفارشی بنده

آش
۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۷:۱۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
the_ emperor

ی روز گرم_با طعم آلبالو


امروز امتحان میانترم داشتم،خوب نبود ولی امیدوارم پایانترم بهتر بشه.دیگه این ترم میخام واقعا تموم شه.

دیروز هم ک طوفان اومد از نوع بادیش.چن عدد سقف ناقابلو هم کند برد با خودش :| دیوارا هم افتادن

_البته توی روستاها_

ناخن رهام هم کم کم داره در میاد_حادثه چن هفته قبل-کنده شدن ناخن-لای در_.

بارسلونا_رئال‌مادرید...فک کنم الان همه دارن این بازیو میبینن...منم بعد ثبت نوشته میرم ببینم.

ی مدت برنامه ریزی روزانه رو بی خیال شده بودم.دوباره شروع با قدرت :)

سعی میکنم کمتر بنویسم تا به درسام برسم.

+

سوهان کنجدی_دسپخت خواهر :)


۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۹:۰۱ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
the_ emperor

و این برف دوس داشتنی

ویدیویی کوتاه از ریزش برف-دیشب

 

 
+
آهنگ برف-جهانبخش
 
 
 
۰۳ آذر ۹۵ ، ۱۶:۱۵ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
the_ emperor

برف پاییزی

امروز خبر دادن که در اثر اون انفجار ک تو پست 12 گفتم ی مادر و دختر کوچیکش فوت شدن :( خدابیامرزتشون . مادرم اصلا حال خوبی نداره از نزدیک میشناختشون. 
هوا خیلی سرد شده هواشناسی خبر از هوای زیر 0 درجه داده .برف هم اومده .تا 4شنبه هم برف داریم :) امان از عطسه :دی

برف


۳۰ آبان ۹۵ ، ۲۳:۴۴ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
the_ emperor

فال حافظ یهویی

uu

این نیز بگذرد.
۲۷ آبان ۹۵ ، ۱۳:۲۷ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
the_ emperor